مقدمه
این یک حقیقت محض است که هوشمصنوعی همه چیز را در جهان تغییر خواهد داد. در چند دهه آینده، جهان بیشتر و بیشتر مفهومتر و هوشمندتر خواهد شد. ولی بسیاری اینگونه استدلال دارند که این تغییرات، با رشد اندکی در دنیای املاک و مستغلات، روبهرو خواهد بود. با عامراندیش همراه باشید تا در مورد تغییراتی که هوش مصنوعی در محیطهای کاری به وجود خواهد آورد، بیشتر آشنا شوید.
هوشمصنوعی در محیطهای کاری
صنعت املاک و مستغلات در لندن، نیویورک، هنگکنگ و دیگر شهرها در طی چرخههای 10 یا 15 ساله حرکت میکنند. این دوره، دورهای نرخ اجارهبها املاک است. پس از این دوره، مذاکرات درباره نرخ اجارهبها آغاز میگردد. اینجا و این صنعت، جایی است که به نظر نمیرسد از نوآوریهای نوظهور و یا سرمایهگذاری در خدمات جدید چندان استقبال نماید. گزینههای دیگری برای این ترتیب وجود دارد. به عنوان مثال، در اسکاندیناویا، مدت اجارهبها کوتاهتر است (اغلب 3 سال یا کمی بیشتر). این امر باعث روابط کاری بیشتری میشود، جاییکه صاحبخانه و مستاجر بیشتر به مانند شرکای تجاری یکدیگرند.
بخش دیگری از آسیبشناسی املاک و مستغلات در شهرهای اصلی، به کارگیری هوشمصنوعی در محیطهای کاری و ساختمانهای برجسته است. به استثنای برنامهریزان، معماران، توسعهدهندگان، مدیران املاک و دیگر مدیرعاملهای شرکتهای بزرگ، دیگر افراد کار در چنین ساختمانهایی را دوست ندارند.
خارج از شهرهای بزرگ، اولویتها متفاوت است. برای مثال، برای جذب مستاجر در مرکز شهر، صاحبخانه نیازمند مصلحتگرایی، به جای پرداختن به زرقوبرق است تا مستاجر را راضی به اجاره ملک خویش نماید.
Leesman شرکتی است که به مشتریان خود کمک میکند تا با بهکارگیری هوشمصنوعی در محیطهای کاری و مدیریت بهتر فضاهای شغلی، آن را مکان جذابتری برای کارمندان و تجارتشان تبدیل سازند. مدیرعامل این شرکت اعتقاد دارد که فرصتهای زیادی برای هوشمصنوعی به منظور وارد شدن در این صنعت وجود دارد. جالب است بدانید به جای آنکه توسعهدهندگان و طراحان ساختمانهای اداری تمایلی به بهکارگیری این فناوری داشته باشند، کارمندان ساکن در این ساختمانها مشتاق استفاده از آن خواهند بود. کارمندان، کاربران واقعی این ساختمانها هستند و در چند سال و یا چند دهه آتی (حتی با وجود آنکه خود اگاهی از این موضع داشته باشند) از ورود هوشمصنوعی در محیطهای کاری خود به شدت استقبال خواهند کرد. آنان همان راحتی و کارامدی را از محیطهای کاری انتظار دارند که در خانه یا هنگام مسافرت تجربه میکنند. بیشک، در آیندهای نه چندان دور، مطالبات کارمندان از کارفرمایان یا صاحبان ملک، بیشتر خواهد شد.
کریستینا وود (Christina Wood) مدیرمسیول کنفرانس EMP، پرچمدار سالانه هفته ملک Week و صاحب امتیاز مجله AV، اینگونه بیان میدارد که : “فضاهای کاری در حال تغییر و تحول است. این تغییرات، بیشتر شبیه یه یک انقلابی است که قدرت خود را وامدار نوآوریهای نوظهور در فناوری هوش مصنوعی است که به دنبال محیطهای کاری راحتتر، کارآمدتر، امنتر و شیکتر است.”
ساختمانهای پاسخگو و هوشمند، مثالی دگر از کاربرد هوشمصنوعی در محیطهای کاری
ساختمانها باید هوشمند باشند و مطمئنا تعداد آنان در آینده نه چندان دور، بیشتر و بیشتر خواهد شد. ساختمانهای هوشمند یکی از مهمترین مولفههای شهرهای هوشمند است، مولفهای که از اواخر قرن گذشته، درباره آن سخنها گفته میشد و برای به واقعیت درآوردن این رویا، از دهه آینده، اولین گامهای خود را بر خواهیم داشت.
ساختمانها باید بدانند که صاحبانشان در هر زمان چه کسی است. آنان باید قادر به فراهمآوری گرما و نور مناسب برای ساکنان خود باشند. ساختمان باید بفهمد زمانیکه یک کنفرانس کاری، خارج از ساعات اداری در حال برگزار شدن است، سیستم تهویه نباید در ساعت 7 بعدازظهر، خاموش گردد. آنان باید قادر به نظارت بر سطح سروصدای موجود در ساختمان باشند تا در صورت پرسش ساکنان ساختمان، ساکتترین و آرامترین بخش ساختمان را به آنان معرفی دارند. این ساختمانها همچنین باید قادر به مدیریت سیستم آب و فاضلاب خود به صورت کاملا هوشمندانهای باشند. تمامی اینها، با بهکارگیری هوشمصنوعی در محیطهای کاری ، سنسورهای کافی و همچنین رویکردی معقول و حساس در استفاده از دادهها، امکانپذیر است.
تصور کنید که ما همکارانی هستیم که معمولا در ساختمانهای مختلف کار میکنیم. امروز، هر دوی ما باید در دفتر مرکزی حضور داشته باشیم و تقویم کاری به ما میگوید که یک قرارکاری برنامهریزی شدهای در این دفتر داریم. یک ساختمان هوشمند باید قادر باشد تا فضاهای کاری را نزدیک یکدیگر پیشنهاد دهد.
نسل Z، در حال ورود به محلهای کاری است. آنان به اندازه کافی چگونگی استفاده از هوشمصنوعی در محیطهای کاری ، دادهها و سواستفاده از آنها را میدانند؛ ولی در ازای یک سود مشخص، آن را راحتتر در اختیار دیگران قرار میدهند. درحالیکه نسل قدیمتر کمتر به فناوریهای جدید اعتماد دارند. ما انتظار داریم که شرکت تاکسیرانی بداند که ما چه زمانی از ساختمان اداره خارج شده و دقیقا در آن زمان، تاکسی منتظر ما باشد. ولی اگر ساختمان بخواهد از حرکت ما مطلع شود، مشکوک میشویم. شاید برایتان جالب باشد اگر بدانید که کارمندان کشورهای آسیایی نسبت به کارمندان فرانسوی یا آلمانی، به چنین برنامههایی اعتماد بیشتری دارند. در این میان اعتماد کارمندان آمریکایی و بریتانیایی برای استفاده از هوشمصنوعی در محیطهای کاری ، چیزی در این میان هستند (نه کاملا بیاعتمادند و نه اعتماد کامل دارند).
RPA و Helpdesk
اتوماسیون فرایند رباتیک یا همان RPA، توانا به کارآمدتر کردن و راحتتر ساختن تعاملات اجباری دفتری هستند. ولی ما میخواهیم که تمامی اینها، به صورت هوشمندانهای انجام گردد. Helpdesk نباید به دلیل بستن سریع بلیطی مورد تشویق قرار گیرد، بکه باید مشکل را به صورتی حل نماید که نه شما و نه هیچکس دیگری در آینده با آن مشکل روبهرو نشود. چنین عملکردی سزاوار تشویق و قدردانی است.
تعمیرات قابل پیشبینی، مثالی دیگر از بهکارگیری هوشمصنوعی در محیطهای کاری
گفته میشود شرکت رولز رویس (Rolls Royce)، درآمد بیشتری از برنامههای پیشبینی نگاهداری نسبت به فروش موتور دارد. برنامه آتی این شرکت به این صورت است که سنسورهای موتورهایشان، حجم عظیمی از دادههای زمان واقعی در خصوص مولفه موتور را به دفتر مرکزی در Derby مخابره میکنند. در صورت بروز خطا، قطعات یدکی در فرودگاه بعدی در انتظارشان است. در برخی از موارد، حتی خلبان خود نیز هیچ اطلاعی از این قضیه ندارد. روزی، ساختمانها، تمامی اینکارها را برایمان به صورت اتوماتیک و هوشمندانه انجام میدهند.
گرچه شکافهای دیجیتالی وجود دارد ولی تقسیمها به صورت پیوستهای در حال تغییرند. این تغییرات، حتی با وجود تمامی عقبافتادگیها و نبود زیرساختهای مناسب نیز اتفاق میافتند و حتی ممکن است در مواردی پیشی نیز بگیرند. مثال بارز این موضوع، چین است. با آنکه زیرساختهای بانکی بسیار ضعیفی دارد، رهبر اپلیکیشنهای هوشمند پرداخت بانکی در جهان است.
شتاب گرفتن به واسطه پاندمیک کوید-19
کوید-19 فشار جدیدی به صاحبخانهها و توسعهدهندگان وارد ساخت. کارمندان تقاضای اقدامات ایمنی بیشتر مانند تامین هوای تازه و تصفیه شده بدون گردش مجدد هوا را داشتند. آنان میخواهند بدانند که چه تعداد افراد در قسمتهای مختلف ساختمان نیازمند فاصلههای فیزیکی با یکدیگرند. برای دستیابی به این موضوع، به سنسورها و دادههای بیشتری نیاز است.
دورکاری و کار در منزل، به لطف کوید-19 به یک فرایند همهگیر در جهان تبدیل شده است. این فرایند قطعا به رویکردی جدایی ناشدنی از زندگی شغلی افراد در آینده تبدیل خواهد شد. کار در منزل، برای بسیاری از افراد بسیار دلپذیر و خوشایند است زیرا در زمانشان صرفهجویی چشمگیری میشود و آنان را قادر میسازد تا زمانهای بیشتری را با خانوادههایشان بگذرانند. در حالیکه دورکاری برای برخی افراد، واقعا خوشایند و راحت است، برای برخی دیگر اینگونه نیست زیرا محیط کاری راحتی در خانههایشان ندارند.
تیم اولدمن (Tim Oldman) (مدیرعامل شرکت leesman) اینگونه باور دارد که تاثیر هوشمصنوعی در محیطهای کاری احتمالا باعث میشود در آینده، در مکانهای مختلفی دفترهای اداری کوچکی تاسیس شوند. نشانههایی وجود دارد که مشخص میسازد که شرکتها در آینده، دفاتر خود را نزدیک محل سکونتگاه کارمندانشان ایجاد خواهند کرد. شاید هم مکانهای اداری خود را با کارمندان دیگر شرکتها تقسیم نمایند. این همان اصل تسهیلات همکاری مشترک است. درحالیکه شرکتها، یک دفتر مرکزی در مرکز شهرها دارند، در خیابانهای مهم شهرها نیز دفاتر خود را راهاندازی خواهند کرد و احتمالا فضای این دفاتر، بین کارمندان چندین شرکت مختلف، تقسیم خواهد شد.
این موضوع برای بانکهای کوچک فرصتی عالی است؛ راهی است برای استفاده از شعبههای مختلف خود که امروزه با رویآوری بیشتر مردم به بانکداری آنلاین، در حال کوچکتر شدن است. شعبههای قدیمی میتوانند به ساختمانهای راحت و ایمن در خیابانهای اداری منتقل شوند. شرکتها نیز مجبور به هماهنگ ساختن خود با این رویکرد انعطافپذیرند. مدیران شرکتها نیازمندند با بهکارگیری هوشمصنوعی در محیطهای کاری و جمعآوری و آنالیز هر روزه اطلاعات درباره محل سکونت کارمندانشاناند تا با پیشبینی آنالیز و الگوریتمهای لازم ، مشخص نمایند که فردا در کجا مستقر خواهند شد.
وقتی از این شرایط پاندمیک عبور کردیم، برخی از کارفرمایان با بحران اعتماد روبهرو خواهند شد. بسیاری از ما به دورکاری در منزل اعتماد کرده، و در کمال تعجب شاهد هستیم بسیاری از افراد این کار را به خوبی انجام میدهند. بنابراین درخواست برای بازگشت این افراد به محل کار نمیتواند ایده چندان خوبی باشد. شرکتها نیز خود را با این رویکرد وفق دادند و عملکرد برخی از شرکتها در اینباره، بهتر از دیگر شرکتها بوده است. برای مثال، فیسبوک به کارمندان خود گفته است که میتوانند هرجایی که خواهان آنند، کار کنند ولی حقوقشان (به شرط خارج شدن از منطقه Bay Area) کاهش مییابد. گوگل نیز به کارمندان خود پیشنهاد کرده است که به آنان 1000 دلار میدهد تا خانههایشان را به دفتر کاری موثرتری تبدیل سازند.
راههای شغلی ما با توجه به درسهایی که از ایام پاندمیک گرفتیم، همچنین با استفاده فراگیر هوشمصنوعی در محیطهای کاری تغییرات اساسی کرده است. ساختمانها و صاحبان دفترهای بزرگ اداری باید هوشیار باشند تا از این جریان، عقب نمانند.